سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه

داستان اول:

ایام نزدیک 9 دی بود که سرکلاس(اگه اشتباه نکنم فیزیکتهوع‌آور) نشسته بودیم ،بین تنفس کوتاهی که داشتیم یکی از شاگرد خوبای کلاسمون!!!!که دوتا صندلی با من فاصله داشت درحالی که به تراکت«  9 دی روز بصیرت و بیعت امت با ولایت گرامیباد» اشاره می کرد به من گفت: 9 دی چه مناسبتیه؟؟؟؟؟نکته بین         

من باتعجب و در حالی که فکرمیکردم فقط تاریخ و فراموش کرده ،گفتم:یادت رفته؟؟؟ همون قضیه روز عاشورا ...بعدش حماسه مردم و قضایای فتنه دیگه....

اون: چی؟؟؟؟کی؟ کجا؟روز عاشورا؟؟؟!!!قضیه چیه؟؟؟؟؟یعنی چی؟

ومن موندم مات و مبهوت که از کجای قضیه براش توضیح بدم....مدام با خودم کلنجار میرفتم که چطور ممکنه یه جوون ایرانی و مسلمون ندونه این موضوع به این مهمی رو ؟!!که تو جامعش چی میگذره و حتی کمترین اطلاعات رو درمورد مسائلی که دور و برش اتفاق میفته ندونه...و به قول بچه ها اطلاعاتش در حد اخبارم نباشه!!!....

اما داستان دوم:

وقت آزاد کلاس بودو منو شاپرک مشغول صحبت کردن بودیم که دوباره همون همکلاسیمون گفت:«راستی بچه ها ....دیدید جدایی نادر از سیمین فرهادی گلدن گلوب گرفته؟ تازه شنیدم کلی بهش گیردادن چرا با آنجلیا جولی دست داده و اینا؟؟!!!واقعا چه گیر بیخودی!تازه طفلک تو صحبتاش مردم ایرانو صلح طلب خطاب کرده!...خوب اون یه فرد ملی گراست و افکار و عقاید خودشو داره...دلیل نمیشه اونجا اسلامی فکر کنه.....»

 من و شاپرک هم که حسابی کلمون ازاین حرفا دود کرده بودعصبانی شدم! سعی کردیم با حرفهای منطقیمؤدب قانعش کنیم....ولی بعید میدونم قانع شده باشه!! چون اصولا بحث باید با کسایی باشه که یه سری عقاید اولیشون باهم یکی باشه که واسه ماهم متاسفانه نبود....

البته همه اینا رو میشه تحمل کرد ولی اینکه یه معلمی که میتونم بگم تقریبا اطلاعات کافی نداره و دیدش به مسائل خیلی سطحیه(متاسفانه امثال این معلمها حداقل تو مدرسه ما کم نیست) بیاد و از بچه ها بخواد درمورد مسائل مهمی مثل قیمت ارز و سکه ؛تحریم نفتی و سیاستهای دولت!!!!! اظهار نظرکنن رو دیگه هیچ رقمه نمیشه تحمل کرد...(البته من با بحث تو کلاسها مخالف نیستم ...فقط میخوام بگم کسی که بحث میکنه باید حداقل اطلاعات رو راجع به اون موضوع بدونه تا حداقل دیگران با  تفکرات بی اساس اون به اشتباه نیفتن ).....دیگه خودتون بخونید که در یه همچین جوی چه تحلیلهای آبدوغ خیاری ممکنه راجع به مسائل بشه...

خیلی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم و صحبتی راجع بهش نکنم ولی دیدم اوضاع داره خیلی خراب میشه ،اومدم تو بحث.....چشمتون روز بد نبینه، تا اومدم راجع به یه مسئله ای دلیل بیارم دیدم نه تنها کسی هیچی درموردش نمیدونه بلکه هیچی هم در موردش نمیدونه!!!!! و اونجا بود که فهمیدم....ای بابا ؛خانه از پای بست ویران است....

  





قاصدک نوشت1:نمیدونم مقصر این قضایا کی میتونه باشه ،ولی به نظرم در رابطه با داستان اول اگه خود مدرسه فقط به زدن تراکت به در و دیوار مدرسه اکتفا نمیکرد و حداقل از یه شخص آگاه برای صحبت برای بچه ها دعوت میکرد...شاید خیلی بهترمیشد...شاید این کوتاهی ها فقط مربوط به مدرسه ی ما باشه(که انشاالله هم همینطوره) به نظرمن اونطوری که به آموزش بچه ها توجه میکنه به پرورششون هیچ توجهی نمیکنه...





قاصدک نوشت 2:دلم از این داستانها که یکی دوتاهم نیست خیلی پره، چه کنم که همشو هم نمیشه گفت....این گفتگوی چند روز پیش من و همون همکلاسی مونو بخونید:

من:راستی بچه ها میدونستید 17 ربیع الاول جمعه ست؟          


اون:مگه 17 ربیع الاول چه خبره!!!!!!!!!!!!!!!!!!


من:




قاصدک نوشت 3: قصدم اصلا سیاه نمایی اوضاع نیست،.حتما جوونای ایرانی بصیرت وآگاهیشون خیلی بیشترازاین حرفهاست... من صرفا از تجربیات و دیده هام اونم تو مدرسه ی خودمون میگم....

در ضمن اصلا هم نمیخوام بگم ما نسبت به مسائل خیلی بینش و آگاهی داریم ...نه؛ ...ولی حداقل از اتفاقاتی که دور و برمون میگذره یه چیزایی میدونیم ...پس لطفا سوء برداشت نشه... 

 



برچسب‌ها: بصیرت
یکشنبه 90/11/16 | 2:5 عصر | *قاصدک* | نظر


دریافت کد موزیک