لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه
|
یه روز خوش ..
بعد مدتها باهم کنار دریا...
از سنگ دوستیمون خبری نبود... سنگی که پاتوق همیشگی ما بود کنار ساحل...
نبود، شاید چون میخواست بگه خاطره ها همیشه باید تو ذهن باشن...گاهی نباید خودتو بهشون گره بزنی...
شاید میخواست بفهمونه مهم ما دوتاییم و یه دنیا مهری که تو دلامونه و داریم تو ساحل دوستی هامون قدم میزنیم...نه چیزهای دیگه...
بعله...
مهم من و تو ایم رفیق جان...خودمان رو عشقه...
****
الان...
زندگی ، خنده ها و دیوونگی ها و بالا پایین پریدن های دوستته رو ماسه های ساحل
رفاقت، پس گردنی های به موقعیه که رفیقت بهت میزنه که جمع کنی خودتو...
خدای مهربون،کاش دوستیمون تا همیشه رنگ تو باشه...
*****
پ.ن: سنگ دوستی عزیز، هرجا که هستی برای قاصدک و شاپرکی می مانی تا همیشه
بچمون سه ساله شد...