لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه
|
دیگر از شمیم یاس خبری نیست...
دیگرباد پاییزی هم برایم بوی مـــــ ـ ـ ــرگــــــ میدهد ...
بـــــ ـــ ـــی تـــو...
قاصدک ن:
دلم دارد پاره میشود...احساس خفگی میکنم...
شبکه دو،ارتباط مستقیم ازحرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام
شبکه یک ...
شبکه سه...
شبکه...
پیامرسان...
وبلاگ ها...
بغضم پاره میشود...
گونه ام خیس میشود...
قلبم بدجور ب خودش میپیچد...
احساس میکنم تمام سلولهای بدنم دلتنگند...
روحم تشنه است...
عشق من...
نمیتوانم اینهمه درد دلتنگی و عشق و انتظار راتاب بیاورم...
آقای رئوف من،تو که خودت میدانی ...من بدون تو م ی م ی ر م
پس این چه دوری سخت و نفسگیریست؟
هیچ وقت تا این اندازه عشق را تجربه نکرده بودم...
تا این اندازه درد عشق نکشیده بودم...
عشق یعنی تو
عشق یعنی خودِ خودت...
*****
موبایلم را برمیدارم...تنها چاره دلتنگیم صحبت کردن با عشقم است...
صفحه مخاطبین را باز میکنم...
درحال تماس با «حضرت آرامش»...
چشمانم را میبندم...
گونه هایم خیس میشود...دست و دلم میلرزد...
و درست چند ثانیه بعد...
من زائرت میشوم...
دلتنگی نوشت:دلم تنگ است و چاره ای نیست...فقط اینکه:
من جدایی از این آستان خدانکند...
به قول ملیحه سادات :
کلام آخر:عشق من...ولادتت مبارک