سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه

شاپرک جان  اگه یه میوه رو درخت ببینه اصن نمیشه کنترلش کرد...

حالا فرقی نداره  خونه خودش باشه...وسط خیابون تو پیاده رو باشه...یا هرجای  دیگه...

اصلا میوه که رو درخت میبینه چشاش برق میزنه...ازهمون برقای شیطنت آمیز که فقط من تشخیصش میدمپوزخند

یه روز بعد مدرسه رفتیم شاپرک  کارنامه آزمون  دیروزش گرفت و  ،همونجوری  داشتیم میومدیم بیرون 

من داشتم کارنامشو آنالیز میکردم...یه دفعه متوجه شدم شاپرک غیب شده...وااااای

سرمو برگردوندم دیدم  کنار در خونه یه بنده خدا وایساده  داره تلاش میکنه از شاخه ای که افتاده بود تو کوچه کیوی بکنه...

منو میگید...بااعمال شاقه  میزدم توسرو صورتمم و جیغ های زیر پوستی میکشیدم که شاپرک  بیا کناااااااااااااار آبرومونو بردیجالب بودشرمنده

.شانس اوردیم تو کوچه کسی نبود...چشمک

شاپرکو میگی...قیافش شده بود اینهو همین عکس :

 


چون قدش نمیرسید هی التماس میکرد حالا یکی واسم بکن زنگ میزنیم حلالیت میگیریم و اینا . 

هرچی بش گفتم میرم واست دو کیلو کیوی میگیرم بیا کنار!...قبول نمیکرد...منم انقد حرص خوردم وحرف زدم تا راضی شد....خسته کننده

 

- پاییزکلاس که میرفتیم سرکوچشون خرمالو داشت...به محض اینکه  میرسیدیم سر کوچه شروع میکیرد که من از اون خرمالوها میخوام...جالب بود

انقد چادرمو میکشید و زیر گوشم حرف میزد که دیوانه  شده بودم...تااینکه یه بار دیدیم شکر خدا همشو کندن... 

شاپرک دپرس شد...منم آرامش اعصاب گرفتمپوزخند 

- تابستون کنار ساختمون کلاسی که میرفتیم درخت انجیر داشت ...بلاخره یه روز منو مجبور کرد کشیک دادم چندتا انجیر کند...مشکوکم

ولی هیچکدومشو نخورد...تازه ازاونجا فهمیدم که فقط عشقش اینه که میوه از درخت بکنه...بلبلبلوقاط زدم

الانم تا میبینم قیافش عوض میشه،چهار چشمی مواظبشم نکنه دست گل به آب بده یا نقشه ای تو سرش داشته باشه(آخه هروقت  نقشه های شیطنت آمیز داره قیافش یه جور خاصی میشه که شیطنت توش موج میزنه)

الیته اگه یه موقع از درخت چیزی بکنه بعدش رضایت میگیره...دخنر خوبیه شاپرکشوخی

 خلاصه اینکه دیروز گفت:از دست تو امسال هیچی از درخت نکندم......دوسته ما داریمدلم شکستپوزخند


                                                                                                       

                                      * * * * * * * * * * *

 بی ربط نوشت:صرفا برای عوض کردن حال و هوای وبلاگ و پایان بهمن ماهِ....

خدایا شکرت....

ریز نوشت(شاپرک نخونه پررو میشه:دی): ینی من عاشق همین شیطنت هاو انرزیشم...همیشه حتی تو بدترین شرایطایی که داشته پرانرژی وخندان هست واسه اطرافیانش...همیشه دیگران خنده هاشو دیدن...ولی من....

بگذریم......

 


دوشنبه 91/11/30 | 3:21 عصر | *قاصدک* | نظر

[نوشته ی رمز دار]  



برچسب‌ها: دوستجونانه(خاطرات دونفره)دلنوشته
یکشنبه 91/11/22 | 5:20 عصر | *قاصدک و شاپرک* | نظر

 

 

دمتون گرم....

دست مریزاد....

ولایت مداریتون مارو کشته....

بصیرت بصیرتی که میگفتین همین قدر بود...

این بود جواب اینهمه توصیه های دلسوزانه ی آقا...

که بابا اختلافات و نیارید تو جامعه...

والا اگه این حرفا روبه «...» میگفتن بیشتر روش اثر داشت ...

من به عنوان یه جوون ایرانی براتون واقعا متاسفم....

که به خودتون اجازه میدید به همین راحتی جو یه کشور و بریزید بهم....

و دیگر هیچ....

پ.ن:اللهم عجل لولیک الفرج

 

نامه


چهارشنبه 91/11/18 | 6:38 عصر | *قاصدک و شاپرک* | نظر

 

 

شاپرک جان کلا از جونورا خیلی خوشش میاد...

نمونش چند وقته پیش واسم یه مارمولک گرفته بود ...مثل اینکه مارمولکه مریض بوده تامیره بگیردش سکته میکنه میمیرهپوزخند

شاپرک هم این جنازه بدبختو دوروز تو خونه لای دستمال نگه میداره تا بیارتش واسه من...

جاتون خالی نمیدونید چه بوی خوبی گرفته بود...آدم از عطرش بیهوش میشد...تهوع‌آور(شانس آورد مامانش متوجه نشد  وگرنه خودشو اتاقشو باهم یه هفته استریل میکرد!بلبلبلو)

تازه اعتراف کرد میخواست برای اینکه من کاملا سورپرایز شم یهویی بندازه روسرم این مارمولکو که نمیدونم کی منصرفش کرد؛ چشمکخدا خیرش بده که منو از یه سکته حتمی نجات داد...

 

یه بارم از باغچه خونشون این کرم تپل خوشگل و واسم گرفت...

 

یه چند بار دیگه هم میخواست سوسکو حشره و ازاین مدل جونرا بگیره من باکلی خواهش و التماس و اینا منصرفش کردم:دی

 


                                                             * * * * * * * * 

پ.ن1:یه همچین موجودیه شاپرکپوزخند

پ.ن2:دوستان عزیز سری پستای «موجودی به نام شاپرک »رو حتما دنبال کنید:)

 



برچسب‌ها: دوستجونانه(خاطرات دونفره)
پنج شنبه 91/11/12 | 7:47 عصر | *قاصدک* | نظر

 

 

 اندر احوالات:

-اگر کسی را  بسیار دوست بدارد القاب مبارک این موجود عزیزش را نثار روحش میکند (از جمله بنده که همواره روحم از الطاف بی دریغ ایشان  غرق سرور میگرددقاط زدم)

*الان یه مدته ازاین الفاظ استفاده نمیکنه ....راستشو بخواید یکم واسه خودم نگران شدمپوزخند

-اگر کسی به شخص شخیص این موجود کوچکترین بی احترامی بکند حسابش با کرام الکاتبین است...آنچنان بلایی براو نازل میشود که نگو... چه رسد به توهین و اینا..مثلا هرگونه سواری گرفتن از این حیوان محکوم به اشد مجازات می باشد...

-خلاصه اینکه به پدر جانشون هم فرمودن  به عنوان هدیه قبولی دانشگاه یه خر واسش بخره...تبسم

-چیه ...باور نمیکنید؟

.

.

.اینم مدارکش:

.

.

.

اتاق شاپرک(بدون شرح!!!!):

.

.

.

.

توضیح.ن: اون تصویر ،تصویر  جناب ِخر ِبزرگه...هنر خودِ شاپرک خانومه:)

 

قاصدک نوشت: اعتراف میکنم حسودیم نمیشهپوزخند



برچسب‌ها: دوستجونانه(خاطرات دونفره)
جمعه 91/11/6 | 11:52 صبح | *قاصدک* | نظر


دریافت کد موزیک