من،باران ،زندگي ناگهان خداهم از جشن کوچکمان عکس يادگاري مي اندازد و آسمان هورا ميکشد...اين از اون نگاه هاي قشنگ بود از اون نگاههايي که من عاشقشم... «من چقدر خوشبختم» از اين مدل نگاهها بود... عالي بود خوشلم