سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لـبخنـــــــــد مــــــــــــــــاه

 

روزی پیشه ام نوشتن بود حال قلمی برایم نمانده...

روزی آسمان سقف آرزوهایم بود حال قعر گور ارتفاع زیادیست...

روزی  نزدیک این روزها ضربان قلبم  می دوید تا برسد به اوج حال هر روز کندتر و کند تر...

روزی من بودم و من حال  کسی اینجا و آنجا و منی که نابود شد...

نزدیک این روز ها که میشود چشمانم را میبندم،دهان تقویم را میدوزم تا نکند بشمارد لحظه ها را ،ساعت دیوار دیر زمانیست در پس لحظه ها جان داده...

این روزها ...

این روزها...

این اتاق...

این پنچره...

این آسمان...

مرا شاعر میکند...

شاعری که شاه بیت غزلش سوخت...

شاه بیت غزل

 

 

 

برای دوستی که از هر دوستی دوست تره... 

 

 


چهارشنبه 92/11/2 | 7:14 عصر | *شاپرک* | نظر


دریافت کد موزیک