سلــــــــــــــــــام دوست جوناي خودم :*
من رو يادتون مياد اصن ؟!؟
يه مدت ميخوندمتون اما خيلي وقته سر نزدم . امشب يادتون افتادم و با کلي بدبختي ادرس رو پيدا کردم ! کنکور چطور بود ؟!
اين ادرس جديدمه . دوست داشتيد سر بزنيد :)

سلام . آفرين ! همين که حرکت کردين و رفتين خون بدين ثوابشو بردين ان شاءالله ! منم تا حالا نتونستم خون بدم . مشکلات مختلف و بيشتر از همه توفيقي که نداشتم !

سلام خانوماي با صفا...
من هم به تازگي به دلايلي هي بايد خون بدم و البته خداروشکر از عهد طفوليت عاشق زل زدن به اين عملياتِ فرو کردن سوزن توي دستم و خون دادن بودم!:) اما مي خواستم بگم پرستاره هم مشخصه که خيلي ناشي بوده ها... چون دستو بايد بگن کي مشت کني و کي باز کني که راحت تر خون بياد... ايشون معلومه تازه کار بوده و رو سر شما اوستا شده!:دي
خدا قبول کنه!:) :* :* کيک و آبميوه هم نوش جون!:)

ووووووي تموم بدنم درد گرفت:دي
من از خون دادن و خون کشيدن و اينا ميترسم هنوز:ا

سلام دوست خوبم. خدا خيرت بده بابت اين عمل خدا پسندانه :) عجب داستاني داشتنين.

به خدا اينو ک ميخوندم همش ياد کاراي خودم مي افتادم آخه منم بخوام يه کاري کنم هر چند کوچيک باشه بابام در مياد...!

پيرو دوتايي نوشتتون بايد بگم ک هر جا سخن از شاپرک است نام

شما خيـــلي لطف داري ممنون

بايد ميگفتي کار خيرم با نيمده :))

خييييييييييييييييييييييلي ممنون که به وبم سر ميزنيد نمي دوني چه حالي ميشم نظر ها و علاقمندي هاتون رو تو پيامرسان و وبم ميبينم خييييييييييييلي خيييييييييييييييلي ممنون احساسم غير قابل توصيــــــــــــــــــفه واقعا ميگم خيلي ممنوووووووووووووووووون نمي دونم چطور بايد جبران کنم

:دي

ممنون از لطفتون عزيزم

سلام:)
ياد خون دادن خودم افتادم البته من براي آزمايش بود نه کار خير مث شماها...مث تو دست راستمو زد خون هيچي بالا نيومد..پرستاره گفت حالت خوبه دخترم؟گفتم آره..فک کردم ترسيدم خونم بيرون نمياد..هيچي ديگه اون دستمو سوراخ کرد باز هوا بيرون ميومد اما با تلاش فراوان و سوراخ کردن هاي چندباره يه چند سي سي بيرون اومد خداراشکر..وگرنه فک کنم تا صب سوراخ سوراخمو ميکرد تا ازم خون بگيره..تازه آبميوه کيک هم نداشت:|
ايشالله هميشه نيشتون تا بنا گوش باز باشه:)و خندون باشين

سلام دوست خوبم.
خيلي جالب بود.
قلم قشنگي داري.
هميشه شاد و خندون باشين.